در این بخش به برسی هریک از مراحل مدیریت نوآوری میپردازیم.
مرحله ۱: ایدهها
نوآوری همواره با جستوجو برای یافتن امکانات تازه آغاز میشود تا بتوان از آنها ایدههایی استخراج و ارزیابی کرد. امکانات تازه میتوانند هریک از موارد زیر باشند:
- درخواستهای برآوردهنشدهی مشتریان؛
- معضلات مشتریان؛
- بازارهای احتمالیِ جدید؛
- یک راهکارِ فنی.
مسیرهای بیشماری برای رهیافت امکانهای تازه وجود دارد ولی آنها را میتوان در دو رویکرد کلی دستهبندی کرد:
۱. جستوجوی هدفمند
در این رویکرد، جستوجو برای یافتن پتانسیلهای تازه در محدودهی زمینههای از پیش تعیینشده و برمبنای راهبردِ نوآوری سازمان انجام میگیرد. روشهای رایج در این رویکرد شامل برگزاری کارگروههای خلاقیت درمورد موضوعی خاص، برگزاری کارگروه با کاربران پیشرو (LEAD Users) و مسابقات ایده پردازی هستند. کاربران پیشرو به آن دسته از کاربران اطلاق میشود که به دلایلِ مختلف از جمله علاقه یا مدت زمانِ استفادهی بیشتر، قبل از عموم مشتریان نیازهای جدید را درک میکنند.
۲. رویکرد تصادفی
گاه پتانسیلهای تازه بهصورت تصادفی دریافت و ثبت میشوند. برای مثال یک فناوریِ جدید در حین جستوجوها پیدا میشود یا کارکنان حین بررسی پیشنهادها یا براساس بازتاب مشتریان امکان تازهای مییابند.
قدم بعدی ثبت امکانهای تازه بهعنوان ایده است. برای این کار میتوان شرح مختصری از ایدهی اولیه، دلیلِ اهمیت و کاربرد آن را برای سازمان تبیین نمود. در صورت لزوم، رسم یک طرح اولیهی ساده میتواند به تبیین بهترِ ایده کمک کند.
قدم نهایی در این مرحله ارزشگذاری ایدههاست. یک گروه تصمیمگیری بر مبنای مجموعه ضوابط تعیینشدهی سازمان، منافع و امکانپذیری هر ایده را محاسبه و بر مبنای آن هر ایده را اولویت بندی میکند. نتیجهی مرحلهی اول، فهرستی از ایدهها، اهداف و چشمانداز مربوط به هریک از آنهاست.
مرحله ۲: تبیین مدل مفهومی
این مرحله شامل انجام ارزیابیهای دقیق و گسترده بهمنظور جمعآوری همهی اطلاعات ممکن درمورد ایده و بررسیهای بیشتر است. در این مرحله به ایدهها عینیت بیشتری بخشیده میشود و اهداف و اثراتشان بهتر نمایان میگردد. برای این منظور، مراحل زیر انجام میشوند:
- نیازسنجی بازار و مشتریان؛
- امکانسنجی بازارهای هدف از جمله اندازه و جذابیت بازار؛
- موقعیتها و مزیت رقابتی احتمالی؛
- مخاطرات و امکانپذیری از جمله امکانسنجی فنی و مشکلات ورود به بازار؛
- چارچوب و شرایط از جمله قوانین، استانداردها و حق انحصار.
مهمترین و گستردهترین قدم در مرحلهی مدل مفهومی، سنجش نیاز مشتری است. بهطورکلی هر ایدهی مطرحشده، باید نسبت به خواستههای کنونی مشتری، درخواستها و نیازهای بیپاسخ مشتری، موقعیتهای جدید و اهمیت آنها برای مشتری سنجیده شود.
بهکارگیری روشهای منسجم و پیشرفته، به درکِ هرچه بیشترِ نیازهای مشتری منجر میشود. مصاحبه با مشتریان و گروههای مقصد، برگزاری کارگروه با مشتریان پیشرو و ثبت مشاهدات آنها، نمونههایی از این روشهاست.
کاربران پیشرو بهدلیل اِشراف بر محصول، بهترین منبع دریافت خواستههای مشتریان هستند زیرا آنها تجربهی بیشتر و حتی ایدهها و راهحلهای خود را دارند که میتواند در مرحلهی سنجش نیازها مورد بهرهبرداری قرار بگیرد.
کتهی حائز اهمیت این است که پروژهی نوآوری عملا در این مرحله آغاز شده است بنابراین باید با استفاده از ابزارهای مدیریت پروژه، پیشرفت آن را رصد نمود.
بر مبنای همهی این ارزیابیها، مدل مفهومیبا تمرکز بر تبیین راهکار، نحوهی اجرا و بازاریابی آماده میشود. راهکار شامل ویژگیهای محصول جدید است که در این مرحله بهصورت توصیفی، مدل و نمونهی طرح اولیه معرفی میشوند. همچنین در این مرحله مشخص کردن مسیر یک اجرای موفق و امکانپذیر با تبیین نحوهی تأمین، تولید و تجهیز لازم است.
بهترین محصولات هم اگر بهدرستی به بازارهای مقصد معرفی نشوند، کاری از پیش نخواهند برد بنابراین برنامه بازاریابی از اهمیت بالایی برخوردار است. در مرحلهی مدل مفهومی، راهبردِ محصول تبیین میشود. این شامل تعیین جایگاه محصول در بازار، تبیین نقطه تمایز محصول (USP)، نحوهی معرفی محصول در بازارهای هدف، روش قیمت گذاری و مسیرهای فروش احتمالی است. آنچه در این مرحله تهیه میشود، پایهی بازاریابی و توزیع محصول در چرخهی تولید و توزیع محصول خواهد بود. سپس مدل مفهومیِ آمادهشده، ارزیابی میشود و در صورت لزوم، اصلاحاتی در آن اعمال میشود.
بوم مدل کسب و کار که الکساندر اوستروالدر و ایوس پیگنر معرفی کردند، ابزار جامعی برای مفهومسازی معرفی میکند.
یک ایده از زمانی که بهوجود میآید تا زمانی که به محصول نهایی تبدیل میشود، همواره در حال تحول است و هرقدر هم بینقص باشد، در مرحلهی اجرا و عرضه با تغییراتی روبهرو خواهد شد. بهترین روش برای غلبه بر اثرات این موضوع، پیروی از رویکرد چرخهای (Iterative) است. بر مبنای این رویکرد، در تمامیمراحل با بازههای زمانی کوتاه، نتایج کار اعم از مستندات، نمونهها و محصول تولیدشده در معرض بررسی و بازخورد تیمهای داخلی مشتریان (تعدادی یا همهی آنها) قرار میگیرد و فرایندها، محصولات و خدمات با استفاده از نظرات و بازتابها اجرا و اصلاح میشود تا به بهترین نحو خواستهی مشتری را اجابت کنند. این روش مخاطرات و هزینههای ناشی از تفاوت میان درخواستِ مشتریان و محصولِ نهایی را کاهش میدهد.
مرحله ۳: اجرا
با استفاده از نتایج مرحلهی دوم (مدل مفهومی) در مرحلهی اجرا، محصول برای ارائه به بازار، تولید و آماده میشود. این شامل ساخت نمونههای اولیه، انجام آزمونهای گوناگون و اصلاح محصول تا رسیدن به کیفیت مورد انتظار است. نکتهی مهم در پروژههای نوآوری تمرکز بر آزمایش محصول با کاربران واقعی و در شرایط واقعی است تا اطمینان حاصل شود محصول تولیدشده بازتابی واقعی از کاربران دریافت میکند.
هنگامیکه محصول به بلوغ لازم رسید، آمادهی عرضه به بازار است. همانطور که اشاره شد، بهترین رویکرد، رویکرد چرخهای است تا اطمینان حاصل شود محصول در هر مرحله توسط کاربران استفاده و تأیید میشود.
علاوه بر اجرا و تولید محصول، در این مرحله مواردی همچون مشخصات فنی، راهنمای نحوهی تولید و استفاده و سایر مستندات مشابه آماده میشوند.
مرحله ۴: بازاریابی
آخرین مرحله، ارائهی محصول به مشتریان است. طبعا محصول باید آمادهی عرضه باشد و این امر نیاز به چرخهی تأمین، تولید و تجهیز دارد. بازاریابی فنِ مشتاق کردن کاربران و سپس عرضهی محصولات و کسب رضایت آنهاست. در قالب پروژههای نوآوری همهی افراد سازمان باید آمادهی ارائهی محصول با بهترین کیفیت باشند بنابراین لازم است که علاوه بر داشتن برنامهریزی منسجم برای عرضه و فروش و پشتیبانی، همهی واحدها از جمله بازاریابی و فروش باید برای ارائهی محصول به بازار آموزش ببینند و همراهی لازم را داشته باشند. مدیریت نوآوری سازوکاری برای عرضهی محصولات و خدمات نوین است ولی اصول پایهای مدیریت تولید از جمله ارزشگذاری مستمر و پویش بازتاب مشتری یا سایر ارزیابیها کماکان انجام میشوند تا فروش، سود و رضایت مشتری افزایش یابد. یکی از روشهای رایج بازاریابی، مدل آمیخته بازاریابی (Marketing Mix) یا ۴P (محصول، جایگاه، عرضه و قیمت) است.
در انتهای مراحل مدیریت نوآوری، محصول به بخش مدیریت محصولات و خدمات سپرده میشود.
منبع: وب سایت چطور